تو را که ديدم، ديدم که شعر يعني تو…به اين نتيجه رسيدم که شعر يعني تو…
کسي نبود و -چه بهتر! تو را نمي ديدند…-بلند داد کشيدم که شعر يعني تو…
نيامدي و گذشت اين همه به شعر سکوت تو اي سکوت سپيدم که شعر يعني تو،
دليل خوب تر از اين دگر چه مي خواهي؟ من از خود تو شنيدم که شعر يعني تو…
مباد تا که غروري بگيردش خواندم به گوش شعر جديدم که شعر يعني تو
جواد شيخ الاسلامي