سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 243 ، بازدید دیروز: 787 ، کل بازدیدها: 12953126


صفحه نخست      

قصه ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت

بدست در دسته فاضل نظری تاریخ : 93/4/4 ساعت : 3:28 عصر

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت

چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله‌ای بود که لرزید ولی جان نگرفت

جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من
مثل فواره سر گریه به دامان نگرفت

دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه‌ء عاشقی ما سر و سامان نگرفت

هر چه در تجربهء عشق سرم خورد به سنگ
هیچ کس راه بر این رود خروشان نگرفت

مثل نوری که به سوی ابدیت جاریست
قصه ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت

فاضل نظری


دیگر اشعار : فاضل نظری

محبوب کردن