سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 786 ، بازدید دیروز: 644 ، کل بازدیدها: 12954313


صفحه نخست      

نه تو می مانی و نه اندوه

بدست علیرضا بابایی در دسته کیوان شاهبداغی تاریخ : 92/2/20 ساعت : 6:55 عصر

 

نه تو می مانی و نه اندوه  و نه هیچ یک از مردم این آبادی

 

نه تو می مانی و نه اندوه

و نه هیچ یک از مردم این آبادی

به حباب نگران لب یک رود قسم

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت

غصه هم خواهد رفت

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند

لحظه ها عریانند

به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز

تو به آیینه،نه! آیینه به تو خیره شده ست

تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید

و اگر بغض کنی

آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد

گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف!

بسته های فردا همه ای کاش ای کاش!

ظرف این لحظه ولیکن خالی ست

ساحت سینه پذیرای چه کس خواهد بود

غم که از راه رسید در این خانه بر او باز مکن

تا خدا یک رگ گردن باقی ست

تا خدا مانده به غم وعده این خانه مده

 

کیوان شاهبداغی

 


دیگر اشعار : کیوان شاهبداغی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن