رفتي و دلم مثل بيابان مي سوخت
دل سخت به خود گرفت و آسان مي سوخت
بيکار به گوشه اي نشستم
همچون
داغ دلم از کوير کرمان بدتر
دل تنگي ام از جمعه ي تهران بدتر
لبخند تو سر سبز تر از جنگل نور
چشم من از آسمان گيلان بدتر