• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : يا ما نمي فهميم يا اين ها نمي فهمند
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + sara 

    هوايَم داشت

    رفته رفته

    خراب تر مي شد

    و اشک،

    در چَشمانم

    بيشتر وُ بيشتر

    به گُمانم

    شباهنگام

    چيزي شبيه به تو

    درونم

    شروع به باريدن کرده بود

    (جمال ثريا)

    پاسخ

    بعد از ارديبهشت ؛ تنهاتر مي شوم ، تو به ييلاق مي روي و من ... ::حشمت اله کرمي نژاد ::
    + sara 
    چه عاشقانه
    به دريا مي زند
    ماهيِ کوچکِ برکه اي
    که تنها
    يک بار تو را ديده است
    ايــرج تمجيـــدي

    پاسخ

    ديگر چشم‌هايت را نبند؛بانو كجاي دنيا دور ميــكــده ديـوار مي كشند! ناصر رعيت نواز... تشکر از نظر زيبات ...
    بسم الله
    سلام وبه قشنگي دارين
    شعر قشنگي بود
    سر بزنين
    به روز هستم
    پاسخ

    تشکر از حضورتون ... آقاي مدير سر ميزنن :) .. ما کارمندشون هستيم :) ;)
    خيلي قشنگ بود...مخصوصا عکس
    پاسخ

    قشنگ ديدين ... تشکر از حضورتون