• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : مي شوي با من عجين، حتي از اين هم بيش تر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + sara 
    رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز
    ميبرم جسمي و دل در گرو اوست هنوز
    بگذاريد بآغوش غم خويش روم
    بهتر از غم بجهان نيست مرا دوست هنوز
    گرچه با دوري او زندگيم نيست ولي
    ياد او ميدمدم جان به رگ و پوست هنوز
    همچو گل يکنفسم جا بسرسينه گرفت
    سينه ي غمزده زآن خاطره خوشبوست هنوز
    رشته ي مهر و وفا شکر که از دست نرفت
    برسر شانه ي من تاري از آن موست هنوز
    بعد يک عمر که با او بوفا سر کردم
    با که اين دردبگويم؟ که جفاجوست هنوز
    تادل ناله ي جانسوز بر آرم همه عمر
    همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز
    با همه زخم که “سيمين” بدل از اودارد
    ميکشد نعره که آرام دلم اوست هنوز
    سيمين بهبهاني