اي عشق، اي ترنم نامت ترانه ها معشوق آشناي همه عاشقانه ها
اي معني جمال به هر صورتي که هست مضمون و محتواي تمام ترانه ها
با هر نسيم، دست تکان مي دهد گلي هر نامه اي ز نام تو دارد نشانه ها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:گل با شکوفه، خوشه گندم به دانه ها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز دريا به موج و موج به ريگِ کرانه ها
باران قصيده اي است تر و تازه و روان آتش ترانه اي به زبان زبانه ها
اما مرا زبان غزلخواني تو نيست شبنم چگونه دم زند از بي کرانه ها
کوچه به کوچه سر زده ام کو به کوي تو چون حلقه در به در زده ام سر به خانه ها
يک لحظه از نگاه تو کافي است تا دلم سودا کند دمي به همه جاودانه ها
قيصر امين پور
سلام شعراي قشنگي انتخواب ميکني
شعراي عاشقانه محض (عشق زميني امروز!)رو زياد دوس ندارم، يعني شعرايي که تو لب و لوچه محدود ميشن؛ وقتي آدم بعضي شعرارو از شاعراي معروف ميخونه اقرار ميکنه هنوز خيلي کار داره حافظ و سعدي ظهور کنن
ممنون