• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : روي دستش، پسرش رفت، ولي قولش نه!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هليا 
    طفل هميشه عاشق،سرباز شير خواره
    مادر شود فدايت،يک خنده کن دوباره
    مي دانم از لب خشک لبخند برنيايد
    لب هات بسته مادر با چشم کن اشاره
    اينجاست جاي تکبير، يارب که ديده با تير
    راه نفس ببندد بر طفل شير خواره
    هم طفل بود و معصوم ،هم تير بود مسموم
    ميثم ازين مصيبت ،خون گريه کن هماره