• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : از کنارم رد شدي بي اعتنا، نشناختي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يلدا حسيني 
    از کنارت رد شدم مستت شدم نشناسمت؟
    چشم در چشمت شدم غرقت شدم نشناسمت؟

    در تمام خاله بازي هاي عهد کودکي
    همسرم بودي مگر ميشد تورا نشناسمت؟!

    تو تويي مجنون آن کوچه به يادم مانده اي
    جنب مسجد خانه ي آجر نما نشناسمت؟

    پسر همسايه ياد تيله بازييت بخيرر
    يکه تاز بازي گرگم هوا نشناسمت؟

    نام تو آقاست اما سال ها پيش اين نبود
    اين منم يلدا چرا نشناسمت؟

    يلدا حسيني


    من شاعر نيستم براي همينم اين شعر صد درصد نقص هاي زيادي داره اما به عنوان يک جوابيه ساده دوست داشتم بنويسمش(البته بايد از بيت آخر شاعر فاکتور بگيريم)

    پاسخ

    سلام و سپاس
    + مرضي 
    اي کاش يکي بود از پسر
    همسايه هم شعر ميگفت
    تقديم به شما:
    ظاهرا دختره همسايه حليم آورده بود
    باطنا يک کاسه شيطان رجيم آورده بود
    نظر دارد يا نظر الله اعلم هرچه هست
    بار کج را از صراط مستقيم آورده بود
    پاسخ

    :-))) ، راست ميگيدا ، به به عجب شعري
    + ندا 
    اين شعر فوق العاده بود خدايي
    + حميده 

    بسيار عالي. احسنت واقعا. خيلي تاثير گذار و دلنشين بود.لذت بردم
    من که اينها را ميخونم والا گريه ام ميگيره چه سخته آدم عشقشو با يکي ديگه ببينه
    وچه سختر هم بازي کودکيش باشه که وقتي ياد کودکيش ميافته ناخودآگاه آنم مياد تو ذهنش
    + مهدي 

    تا به ديوار درش تازه کنم عهد قديم

    گاهي از کوچه معشوقه خود مي گذرم


    افرين موضوع ناب و کلمات قشنگ

    لذت بردم

    + هليا 
    تو نيستي و اين در و ديوار هيچ وقت
    غير از تو،من به هيچ کس انگار هيچ وقت
    اينجا من دلم هي براي تو شور مي زند
    از خود مواظبت کن نگذار هيچ وقت...



    خيلي دلم گرفت....
    پاسخ

    سلام ، ممنون // :(

    سلام

    آفرين!

    از اين ترانه نيز خوشمان آمد

    چه جالب نوشته آقا مجتبي/دمش بيست!

    لي له باز کوچه ي مجنون صفت ها فکر کن...

    ماه بانو يادت آمد؟ مشتبا! نشناختي؟
    هم تلخ هم شيرين! خيلي نازه ،اين دوتا مصرع!

    پاسخ

    سلام ، ممنون از حضورتون ، آره اسم خودش رو گفته بود ، براي خودمم حالب بود