وبلاگ به اين قشنگي حيفه که خودت ننويسي...بنويس حتي شده فقط..گاهي..
دلم را در آزمايشگاه فوق تخصصي شان تشريح کردند...
در جواب آزمايش نوشتند..:
(هيچ اثري از آدميزاد در آن ديده نشد)
حالا يکي به من بگويد:
دل من به آدميزاد هاي اين عصر نبرده است يا آدميزاد هاي اين دوره دلشان جنس ديگري است..؟
به يک پلک تو ميبخشم تمام روز و شبها راکه تسکين ميدهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجهات حسّي عجيب و مشترک دارمفضا را يکنفس پُر کن به هم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را
دليلِ دلخوشيهايم! چه بُغرنج است دنيايم!چرا بايد چنين باشد؟... نميفهمم سببها را
بيا اينبار شعرم را به آداب تو ميگويمکه دارم ياد ميگيرم زبان با ادبها را
نجمه زارع
سلام داداش؛ نيستي!
دلمون واست تنگ شده
سلام دوست گرامي
به روزم لطفا تشريف بفرماييد .
توراهيچوقت آرزونخواهم کرد...
تورالحظه اي خواهم پذيرفت که خودت بيايي
بادل خود...
نه باآرزوي من....
دوست داشتي به منم سربزن....
اي بابا اين قطاره هنوز اينجاست که!
من ميرم و بر ميگردم. اگه نرفته باشه؛ يه بمب افکن بي52 ميارم که
دائم در حال بمباران باشه ها!
سلام بنا به دلايلي کوچ کرديم به بلاگفا لطفا سر بزنيد
www.zamzamvelayat.blogfa.com