• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : تو رفتي بستري شد قلب من دركنج تنهايي
  • نظرات : 12 خصوصي ، 19 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بهتر است اين گره کورشده ،واگردد

    قبل از آنکه به لبت خط مبادا گردد

    مردم شهر حسد آينه چون ميشکنند

    بايد عاشق شدن از منظره حاشاگردد

    سبب رانده شدن گندم و ابليس نبود

    آدم آمد به زمين عاشق حوا گردد

    صخره و چشمه و رود ،صاعقه ،ابردلگير

    قطره درسرهوسش بود که دريا گردد

    داخل پيله رود کرم که پروانه شود

    پرزند هرکه دراين معرکه تنها گردد

    مريم جانت اگر دم نزد از طعنه و نيش

    دل و جانت پر از انفاس مسيحا گردد

    ديده ام سوي دگر،در دل من غير تو نيست

    باشد اين گم شده از عشق تو پيدا گردد

    .

    .

    .

    چون به حس تو سرودم غزل کهنه ي خويش

    نو شود از تو و خوش قالب و زيبا گردد

    ((م-زکي زاده 26/11/91))

    مثل هميشه زيبا و باسليقه

    پاسخ

    سلام و درود به شما دوست عزيز// قطره درسر هوسش بود که دريا گردد خيلي زيبا ،ممنون از شما .موفق باشي و سربلند