دلم گرفته و از هر چه شعر سير شدمو مثل کودکي خود بهانه گير شدم
شناسنامه ها هميشه دروغ مي گويندتمام آينه ها گفته اند پير شدم
و گام هاي عصا پوش خوب فهميدندکه جاده گم شد و من عاقبت کوير شدم
سرم بلند اگر بود جستجوي تو داشتتو رفتي و غريبانه سر به زير شدم
خيال شعر ندارم تو در خيال منيدلم گرفته بود و به اين شعر ناگزير شدم
سيد علي سلامتي
سلام ... ممنونم زيبا و دلنشين...