تا بر لبِ تو زمزمه ي عاشقانه هاست
با من هواي غرق شدن در ترانه هاست
عاشق شدن چه حال غريبي ست،خوبِ من!
لرزيدنِ نگاه و دل و دست و شانه هاست!
بايک نگاهِ ساده دل از دست مي دهم
دنيا همين معاشقه ي دام ودانه هاست !
باران دوباره برتنِ من بوسه مي زَنَد
وقتي که چشمهاي تو غرقِ نشانه هاست
تکرار وياس، نقطه ِ پايانِ زندگي است
دنيا فضاي تجربه ي نوبرانه هاست
ديگر برادرانه به چاهش ميفکنيد
يوسف، اسيرِ چاه زَنَخدانِ چانه هاست
اينجا غريبه نيست ، برايم سُخن بگو!
هنگامِ فاش کردنِ آن محرمانه هاست…!
دکتر يدالله گودرزي بروجردي