رفتي و پاييزي ترين ايّام حاصل شد
وحشي ترين امواج دريا سهم ساحل شد
زيباترين تصوير ها را با خودت بردي
اينجا همه تصوير ها بعد از تو باطل شد
بعد از تو از اين ابرها باران که نه ، امّا
هي درد پشت درد پشت درد نازل شد
ديگر ندارد رنگ و بوي عشق ، اين دنيا
وقتي به کام بخت من زهر هلاهل شد
آيينه وقتي علت خاموشي ام را خواست ؛
اين اشک ها باريد و توضيح المسائل شد
سهراب ! گفتي : « آب ها را گِل نبايد کرد »
رفتي ، نديدي بعد تو اين آب ها گِل شد
آن قدر بدبختم که در اين نابساماني
حتي خدا در مرگ هم از بنده غافل شد
حنظله رباني