• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : تو رفتي و همه ي باغ از تو خالي ماند
  • نظرات : 2 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حنظله رباني ( ارسال غزل ) 

    رفتي و پاييزي ترين ايّام حاصل شد

    وحشي ترين امواج دريا سهم ساحل شد


    زيباترين تصوير ها را با خودت بردي

    اينجا همه تصوير ها بعد از تو باطل شد


    بعد از تو از اين ابرها باران که نه ، امّا

    هي درد پشت درد پشت درد نازل شد


    ديگر ندارد رنگ و بوي عشق ، اين دنيا

    وقتي به کام بخت من زهر هلاهل شد


    آيينه وقتي علت خاموشي ام را خواست ؛

    اين اشک ها باريد و توضيح المسائل شد


    سهراب ! گفتي : « آب ها را گِل نبايد کرد »

    رفتي ، نديدي بعد تو اين آب ها گِل شد


    آن قدر بدبختم که در اين نابساماني

    حتي خدا در مرگ هم از بنده غافل شد



    حنظله رباني

    خيلي زيبا بود

    تمام سهم من از آن وداع آخر بود

    چرا؟ چگونه؟ که از جمله اي سئوالي ماند

    + صنم 

    نه طبق مد دوستش دارم

    نه به حکم سنت

    همه چيز بنا به فطرت است .

    خوبها دوست داشتني اند.

    + ز.عليزاده 
    حرف ندارين
    سلام وبلاگتون تو بخش عشق مجازي خوبه اما اي کاش کمي هم عشق هاي غير مجازي رو هم به تصوير مي کشيدين. موفق باشيد