خبرت هست که بي روي تو آرامم نيست
طاقت بار فراق اين همه ايامم نيست
خالي از ذکر تو عضوي چه حکايت باشد
سر مويي به غلط در همه اندامم نيست
شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن
بامدادت که نبينم طمع شامم نيست
چشم از آن روز که برکردم و رويت ديدم
به همين ديده سر ديدن اقوامم نيست
نازنينا مکن آن جور که کافر نکند
ور جهودي بکنم بهره در اسلامم نيست
به خدا و به سراپاي تو کز دوستيت
خبر از دشمن و انديشه ز دشنامم نيست
سعديا نامتناسب حيواني باشد
هر که گويد که دلم هست و دلارامم نيست
سعدي
خدا قوت
روز ملي سعدي
بي ارتباط نتونستم که هديه کنم بهت و همه مخاطباني اين شعر رو
شاد باشي