• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : شاخه ي بيد ي و با هر باد سـر،خـم مي کنـي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فخرالدين مرادي کيا 
    سلام .بنده دانشجوي ارشد عمران دانشگاه چمرانم .گاهگاهي شبانه کلامي مي گويم شعر گونه و شانه اي براي هم اتاقي ام مي کشم که من شاعرم...امشب گفت منم دوستي دارم شاعر به سان شما از عشق مي سرايد..به نام نيما فرقه..در فضاي مجازي نوشتم نيما فرقه ...بعد از خواندن اين شعر به دوستم گفتم...ديگر شعر نخواهم گفت....گفت چرا..گفتم شانه هايم افتاد...دمت گرم وسرت خوش باد....مرادي از دوستان حسن اسماعيلي

    سلام

    تصوير و تعميم خوبي داشت در اينجا:

    شاخه ي بيد ي و با هر باد سـر،خـم مي کنـي

    سخت آوردم به دستـت سـاده تـرکــم مـي کني

    و بسيار ماهرانه سروده شده اما کاشکي همين تصوير مبنا قرار مي گرفت و تشبيهات ديگر نظير گله آهو و ... به آن الحاق نمي شد.

    با همه اينها نيما فرقه از استعدادهاي کمياب اين دوره است.

    بدرود


    جالب بود