وبلاگ :
نبض شعر
يادداشت :
من پير شدم ،دير رسيدي،خبري نيست
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شيدا صداقت
بگذار تبر بر کمر شاخه بکوبد
وقتي که بهار آمد و او را ثمري نيست...
منو ياد اين شعر شهريار انداخت که
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟
بي وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
من پير شدم دير رسيدي خبري نيست...
پاسخ
اين شعر شهريار را خيلي دوست دارم واقعا حرف نداره ، شاه کاري بوده