شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

نظرات ارسالي

+ مادرم مي گفت: روزي که آمدي واپسين روزهاي سال شصت و چار بود و انجماد در ذهن روزهايِ سرد به چالشي دچار بود نرم نرم قلب سرما از هُرم آفتابـ داشت آب مي شد و در رؤياي خويش... در آرزوي ديدن بهار بود نبضِ تازه ي حيات در ساقه هاي ياس و نسترن تپيدن گرفت رگ رگِ زمين لبريز ازآيه هاي انتظاربود بوي عيد کَم کَمَک بر مشام مي رسيد و آيه هاي روشني در نگاهِ خيسِ اسفند در حال انتشار بود م. سعيدي آفتابـ
نمي دانم ولي... اسفند يا بهار بود...
از تمامي دوستاني که تولدم رو تبريک گفتند صميمانه سپاسگزارم@};-
بعدی همه 34 نظر قبلی
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} سلام عزيزم خيلي ممنونم خوشحالم کردي البته اون 120 و تخفيف بده:) من از پسش بر نميام:) @};-
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام مادرجانم خيلي ممنونم از محبتتون :) @};-
جاده
رتبه 95
1 برگزیده
0 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
جاده عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top