سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 677 ، بازدید دیروز: 1253 ، کل بازدیدها: 12958889


صفحه نخست      

مرا هیچ دوست می داری؟

بدست علیرضا بابایی در دسته سیمین بهبهانی تاریخ : 94/4/9 ساعت : 4:9 عصر

مرا هیچ دوست می داری؟

 

سال ها پیش ازین به من گفتی

که «مرا هیچ دوست می داری؟»

گونه ام گرم شد ز سرخی ی ِ شرم

شاد و سرمست گفتمت «آری!»

 

باز دیروز جهد می کردی

 که ز عهد قدیم یاد آرم

سرد و بی اعتنا تو را گفتم

 که «دگر دوستت نمی دارم!»

 

ذره های تنم فغان کردند

که، خدا را! دروغ می گوید

جز تو نامی ز کس نمی آرد

جز تو کامی ز کس نمی جوید

 

تا گلویم رسید فریادی

کاین سخن در شمار باور نیست

جز تو، دانند عالمی که مرا

در دل و جان هوای دیگر نیست

 

لیک خاموش ماندم و آرام

ناله ها را شکسته در دل تنگ

تا تپش های دل نهان ماند

 سینه ی خسته را فشرده به چنگ

 

در نگاهم شکفته بود این راز

 که «دلم کی ز مهر خالی بود؟»

لیک تا پوشم از تو، دیده ی من

 برگلِ رنگ رنگِ قالی بود

 

«دوستت دارم و نمی گویم

تا غرورم کشد به بیماری!

زانکه می دانم این حقیقت را

 که دگر دوستم... نمی داری...»

 

زنده یاد سیمین بهبهانی


دیگر اشعار : سیمین بهبهانی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

باید از هرچه دوات است سیامشق کند...!

بدست علیرضا بابایی در دسته تاریخ : 94/4/7 ساعت : 1:53 عصر



تا لب سرخ تو دارد تب حوایی را

آدمی نیست که نشناخته رسوایی را


یوسف مصر دلش شور تو را خواهد زد

تو اگر کوک کنی ساز زلیخایی را


باید از هرچه دوات است سیامشق کند

میرعماد آن خط ابروی چلیپایی را


با چه حالی به تماشا بنشینم امشب

این به هم ریخته گیسوی تماشایی را


تو اگر لطف کنی چند غزل بنشینی

مفتخر می‌کنی امشب من و تنهایی را

 

 

 



"حسین زحمتکش"


دیگر اشعار :
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

اینگونه بود ها..! که بغل اختراع شد...

بدست علیرضا بابایی در دسته تاریخ : 94/4/4 ساعت : 1:57 صبح



وقتی بهشت عزوجل اختراع شد
حوا که لب گشود عسل اختراع شد!


آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت!
تا هاله ای به دور زحل اختراع شد!


آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت...
نزدیک ظهر بود ... غزل اختراع شد...


آدم که سعی کرد کمی منضبط شود
مفعول و فاعلات و فعل اختراع شد...


«یک دست جام باده و یک دست زلف یار»
اینگونه بود ها..! که بغل اختراع شد

 

 

 


" حامد عسکری"


دیگر اشعار :
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

<   <<   6      

محبوب کردن