سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 438 ، بازدید دیروز: 644 ، کل بازدیدها: 12953965


صفحه نخست      

حالش خراب بود، سرش گیج و مست مست

بدست در دسته فروغ تنگاب جهرمی تاریخ : 93/3/1 ساعت : 12:27 عصر

امد دوباره روی همان بالکن نشست

حالش خراب بود، سرش گیج و مست مست

آمد  دوباره  روی  همان  بالـکن  نشست


یک دور به تمــام خیــابــان نگــاه کرد

به جفت های مسخره ی دست توی دست


لبخند زد بــه هر که دلش  را  فروختــه

لبخند زد به هرکه شبیه خودش شکست


آغـوش  بــاز  کــرد  و  تنش  را  بــه  بــاد  داد

حس کرد مثل سایه اش امشب سبک شده ست


راضــی نشد پرنده ی کوچک...وبالـــکن

دیگر برای بال و پرش پست پست پست


بارید تا دمـادم صبـــح و کسـی ندید

بد مستی قشنگ جوانی غزل پرست


صبـــح  آسمــان  برای  پریدن  زلال بـــود

آماده شد دل از همه ی بیت ها گسست...


اشکی چکیدو...آه چقدر آشناست این-

دستی که پلک های مرا عاشقانه بست

 

 

فروغ تنگاب جهرمی


دیگر اشعار : فروغ تنگاب جهرمی

محبوب کردن