سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 606 ، بازدید دیروز: 644 ، کل بازدیدها: 12954133


صفحه نخست      

شانه اش هر لحظه باید بیشتر افتاده باشد

بدست علیرضا بابایی در دسته عبدالحسین انصاری تاریخ : 92/10/10 ساعت : 1:10 صبح

شانه اش هر لحظه باید بیشتر افتاده باشد  جاده وقتی از سرش فکر سفر افتاده باشد

 

شانه اش هر لحظه باید بیشتر افتاده باشد

جاده وقتی از سرش فکر سفر افتاده باشد

 

خوب می داند چه حالی دارد از جنگل بریدن

هر سپیداری که در پای تبر افتاده باشد

 

بار سنگینی ست زندانی شدن در رختخوابی

خاصه وقتی خاطراتت دور و بر افتاده باشد

 

می پری از خواب و می بینی که سیمرغی نبوده ست

گرچه روی بالشت یک مشت پر افتاده باشد

 

ناگهان حس می کنی بیگانه ای با هفت پشتت

مثل فرزندی که از چشم پدر افتاده باشد

 

فرض کن روزی که مرد خانه در می آید از پا

مادرت مانند کوهی از کمر افتاده باشد

 

برده باشد وصله ی پیراهنش را باد از یاد

کفش هایش زیر باران، پشت در افتاده باشد

 

سرنوشت ما مترسک های جالیزی همین است

تا خدا در دست مشتی بی خبر افتاده باشد

 

 

عبدالحسین انصاری


دیگر اشعار : عبدالحسین انصاری
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن